حقیقیها فروشنده بودند
در خصوص ورود پول حقیقی، طی این ۵۸روز کاری رشد، تنها ۴روز ورود پول حقیقی ثبت شد و به طور کلی در ۳۳هفته سال ۱۴۰۰، حقیقیها بدون توجه به روند، غالبا فروشنده بودند. به نظر میرسد ماهیت سواد مالی فعلی غالب سرمایهگذاران نتیجه دعوت فلهای دولت قبل و برداشتن حداقلی محدودیتهای اعطای کد آنلاین بوده که منجر به حمله لشکر مورچگان در مومنتوم منفی بدون توجه به قیمت و ارزندگی سهم و برعکس آن در مومنتوم مثبت به مانند اردیبشهت تا مرداد سال گذشته بوده است. ورود پول حقیقی به معنای آماری تنها در هفته ۲۳ الی ۲۶ که اتفاقا شاخص سقف جدید زده است، اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر تنها در نقطهای حقیقیها مجاب به خرید سنگین میشوند، که حقوقیها وارد فروش شده و سقف جدید را تشکیل میدهند.
عمل دولت خلاف برنامههای انتخاباتی بود
بازار در روزهای پایانی مهرماه، تحت تاثیر گزارشهای دور از انتظار پالایشیها، خصوصا شپنا قرار گرفت و با شیب تندی سقوط کرد که در این مدت، نرخ بهره بین بانکی به ۲۰.۳۱درصد رسید و ارزش معاملات مجددا سقوط کرده و از محدوده بالای ۷همت به زیر ۴همت رسید.
هرچند که افزایش نرخ بهره به میزان ۲ الی ۳ درصد در اقتصادی با سطح تورم بالا نباید منجر به واکنش با اهمیتی در بازارها شود اما عمل دولت، خلاف برنامههای انتخاباتی ارزیابی شد و بازار به آن واکنش نشان داد. به عبارت دیگر، دولت در مناظرهها به ارتباط بین نرخ بهره و بازده اشاره داشت و چنین استدلال میکرد که نرخ بهره باید کاهش یابد تا بنگاههای کوچک اقتصادی فعال شوند اما به دلیل کسری بودجه به سمت فروش اوراق با حجم بالا رفت و طبعا نرخ بهره بین بانکی افزایش یافت. با وجود اینکه تفاوت ماهیتی بین نرخ بهره بین بانکی، نرخ تسهیلات و نظایر آن وجود دارد اما برداشت بازار سهام این بود که دولت بدون توجه به پیامدهای تغییر نرخ بهره بر بازار سهام، تنها به دنبال تامین کسری بودجه است. ناگفته نماند که در اقتصادهای بزرگ از ۳ماه قبل و چه بسا بیشتر تقریبا رویکرد بانک مرکزی در تغییرات نرخ مشخص است.
موج نااطمینانی با شایعه دستکاری گزارشات
همچنین در گزارشهای ارسالی، بازار سهام چنین برداشت کرد که گزارش بانک ملت و شپنا به نوعی دستکاری شده است و همین برداشت (چه غلط، چه درست) منجر به افزایش نااطمینانی و افزایش طرف عرضه شد. به طور کلی مجموعه عواملی که یک به یک، تاثیر مهمی بر بازار سهام ندارند، در کنار هم جمع شد و فعالان بازار در پی یافتن چرایی ریزش بازار، به آنها استناد کردند.
ارز نیمایی کنار خواهد رفت
دولت، به دنبال تغییرات ساختاری مهمی در بورس های کالایی و آزادسازی اقتصاد است. برخی اعتقاد دارند که در شرایط فعلی نباید شوک جدیدی را ایجاد کرد اما مسندداران اقتصاد، به دنبال آزادسازی هستند. در بورس کالا بحث کانتینیوس شدن معاملات، مشابه سهام و تعیین قیمت پایانی به عنوان قیمت پایه، فضایی را فراهم کرده که احتمالا نرخ ارز نیمایی کنار خواهد رفت. استدلال آقای پورابراهیمی این است که تعیین نرخ نیمایی، پس از آزادسازی قیمتها در بورس کالا بیمعنی است و باید به سمت قیمتهای بازار آزاد(اسکناس-حواله آزاد) حرکت کرد. با این حال مکانیزمهایی برای تعیین قیمت انرژی در بورس هم تعیین شده که بر خلاف تصورات به نفع بازار سرمایه است.
مابهتفاوت در جیب سهامداران بازار سرمایه
هماکنون قیمت برق صنایع بر اساس نرخ تورم و نرخ یورو تعیین میشود اما نیروگاهها، با نرخ بسیار پایینی برق را به شبکه میدهند. تعیین قیمت برق در بورس انرژی باعث میشود تا در پیک مصرف مانند تابستان، صنایعی که حاشیه سود اندکی دارند، تولید را متوقف و صنایعی که حاشیه سود بالا دارند، حاضر به پرداخت قیمت بالاتر بشوند با این حال در ۱۰ماه سال، قیمتها روی پایه معامله میشود ازاین زاویه تحولاتی در نیروگاهیها در جریان است اما به دلیل شرایط تحریمی و امکان کاهش تولید برخی اقلام به شکل پیشبینی نشده (ناشی از افزایش قیمت برق) فعلا سیاستگذار در حال مطالعه بوده و تا رسیدن به آن نقطه زمان مانده با این حال توجه کنیم که هماکنون قیمت برق برای صنایعی مانند فولاد چندین برابر نرخی است که نیروگاهها به شبکه میدهند و ورود به بورس انرژی باعث میشود که این اختلاف، به جیب سهامداران بازار سرمایه برسد به بیان دیگر برق برای صنایع گران نمیشود اما نیروگاهها برق را گرانتر خواهند فروخت.
یکسانسازی نرخ حواله نیما و اسکناس سنا
در خصوص روند آتی در کوموها، فضای بازارهای جهانی ابهامات بااهمیتی دارد اما با رسیدن به ژانویه عموما قیمتهای بالاتر از پیشبینی رویت میشود. اکثر تحلیلگران یک رالی صعودی طی زمستان برای کامودیتیها پیشبینی میکنند اما پس ازآن و در سال ۲۰۲۲ برخی اعتقاد دارند که اختلال در نظام عرضه حل شده و قیمتها اصلاح میکنند و برخی قائل به این مساله نیستند. آنچه ما تصور میکنیم این است که نباید منتظر یک جهش بااهمیت قیمت در سطح جهانی باشیم و از طرف دیگر، به شرط عدم وجود رکود، انتظار کاهش بااهمیت کامودیتیها را نیز نباید داشت ضمنا توجه کنیم که فاصله دلار نیمایی حدود ۲۰درصد است و کل نوسانات مورد انتظار در کوموها به این اندازه نیست به بیان دیگر هماکنون سیاستهای ارزی دولت بسیار مهمتر از نرخ کوموها است. در مجلس، مخالفان قیمت در سامانه افزایش یافتهاند و تعاملاتی با رئیس بانک مرکزی برای یکسانسازی نرخ حواله نیما و اسکناس سنا صورت گرفته تا صادرکننده به ورود ارز ترغیب شود.
شرکتهایی با p.e حدود ۴ الی ۷
در خصوص بازار سهام، از معدود دفعاتی است که شرکتهای داخلی فروش p.e مشابه پتروشیمیها پیدا میکنند. اینکه صنایع متوسط و کوچک حاوی نمادهایی باشند که تغییرات نرخ ارز، کوموها یا توافق برجام برای آنها ریسک محسوب نمیشود اما P.e مشابه کوموها داشته باشند باعث شده تا برخی فعالان بازار به سمت چنین شرکتهایی کوچ کنند. هماکنون در #زراعت، #روانکار، #قطعات_خودرو، #قند، #غذایی_و_آشامیدنی، #دارو، #کاشی_و_سرامیک، #سیمان، #کانی_غیر_فلزی، #لیزینگ و #بیمه نمادهایی یافت میشود که p.e تحلیلی آن ها ۴ الی ۷ واحد است ضمن اینکه توافق یا عدم توافق سیاسی یا تغییرات قیمت کوموها و نرخ ارز، برای آنها یک ریسک یا فرصت بااهمیت محسوب نمیشود و عمدتا روی شاخ تورم با افزایش درآمد مواجه شدهاند و p.e تاریخی آنها بسیار بالاتر از p.e تحلیلی آنها است.
توجه بازار به ۳ گروه
ورود احتمالی خودروهای گروه بهمن و ایران خودرو نیز فضایی ایجاد کرده تا بازار سهام به این گروه توجه کند. پالایشیها، خودرویی و بانکها طی روزهای اخیر در مدار توجه سهامداران خرد حقیقی بودهاند. با اینکه شاید توجه فعالان قدیمی بازار به گروههای دیگری باشد اما استراتژیهای مختلف معاملاتی نشان میدهد که تمایلات سرمایهگذاری به این سه گروه در حال افزایش است.
نظر شما